سعید طامه بیدگلی

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

کوک کن ساعتِ خویش !
که مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب

کوک کن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
که سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند

کوک کن ساعتِ خویش !
که سحرگاه کسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این کوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

کوک کن ساعتِ خویش !
ماکیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

کوک کن ساعتِ خویش !
که در این شهر، دگر مستی نیست
که تو وقتِ سحر، آنگاه که از میکده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر
و در این شهر سحرخیزی نیست
و سـحر نـزدیک است

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۲ ، ۰۱:۳۸
سعید طامه بیدگلی

سلام به همه دوستای عزیز

از امروز میخوام به بلاگ برسم نمیدونم چقدر میتونم تو این زمینه موفق باشم خودم که فکر میکنم اصلن نمیتونم :D اما امیدوارم با کمک شما بتونم از پسش بر بیام
امروز تمام اشتراکهام توی همه‌ی شبکه های اجتماعی رو غیر فعال کردم و امیدوارم که وسوسه نشم که برم طرفشون 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۰۱:۲۰
سعید طامه بیدگلی