سعید طامه بیدگلی

حذف

پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۵۴ ب.ظ

بعضی وقت‌ها آدم نمی‌داند در مورد این اساتید محترم چه بگوید. آخر یک انسان چقدر می‌تواند بی‌منطق و ... باشد. این ترم موقع انتخاب واحد با خودم گفتم این ترم، ترمی نیست که بتوانم درس‌های سخت بردارم پس درس گراف را به عنوان درسی راحت‌الپاس برمی‌دارم. طبق همان ذهنیتی که داشتم مطالب درس زیاد سخت نبود و به نظر می‌رسید که می‌شود نمره‌ی خوبی از این درس گرفت، فقط تنها مشکلی که با کلاس‌ها داشتم، اخلاق بد و غیرقابل تحمل استاد (استاد!!!) محترم بود که با توجه به حساسیت کم این آقا به حضور و غیاب و این که اعتقاد داشتند شخصیت دانشجو بیشتر از آن است که به زور حضور و غیاب در کلاس حضور داشته باشد، این مشکل نیز قابل حل بود. تاریخ میان‌ترم را مشخص کرد. درست چند روز بعد از مسابقات ACM بود. با خود گفتم درست است بی‌اخلاق است اما برای دانشجو ارزش قائل است. شاید بتوانم از او فرجه بگیرم و امتحان را در تاریخی دیگر بدهم.

پس از بازگشت از پاکستان یک روز وقت داشتم که جزوه‌ی 40 برگی میان‌ترم را بخوانم، اما خستگی سفر و حجم زیاد جزوه میل مرا به این کار کم کرد. با خود گفتم فردا قبل از میان‌ترم با این آقا صحبت میکنم و به امید مساعدت، موضوع را با او درمیان می‌گذارم. پانزده دقیقه قبل از امتحان بود که موفق شدم در راهرو دانشکده او را ببینم موضوع را برایش بازگو کنم.

با چنان برخورد زشت و دور از ذهنی مواجه شدم که در آن لحظه فقط این در ذهنم گذشت "ای کاش هیچ وقت از او این درخواست را نکرده بودم". به من گفت باید میان‌ترم بدهم و اگر این کار را نکنم فرجه‌ی دیگری در اختیارم نمی‌گذارد و نمره‌ی من از میان‌ترم صفر است. از مسابقات و مقامی که کسب کرده بودیم گفتم. گفت این به من مربوط نیست و شما هر کار کرده‌ای لطف به خودت بوده و این دلایل برای من موجه نیست. گفتم می‌توانم به سرپرست تیم بگویم که با شما صحبت کند. گفت من این حرف‌ها را قبول ندارم تو اگر می‌خواهی باید از طرف رئیس دانشگاه برایم نامه بیاوری...

آخر این چه برخوردی است، بعد از این آدم به چه دل‌خوش باشد و رغبت کند این درس را بخواند. با حس تنفری که از گراف برایم پیش آمده چه کنم.

به ناچار امتحان دادم. زیاد سخت نبود (شاید چون نخوانده بودم به نظرم سخت نمی‌رسید) اما هیچ میلی به نوشتن و فکر کردن نداشتم و سر جلسه فقط به این فکر بودم که یک آدم چقدر می‌تواند بی‌منطق و... باشد. 

همیشه با خودم فکر می‌کردم شاید مشکل از من است و او حق دارد اما هیچ‌گاه حرف‌هایش را فراموش نمیکردم، تا این که یک روز در کلاس گفت: آنان که میان‌ترم نداده‌اند می‌توانند با پایان‌ترم یک‌جا امتحان دهند. با این حرفش مطمئن شدم که مشکلش با من است. دیگر تحملش برایم سخت بود. با خود گفتم به هر شکلی که شده این درس را حذف میکنم. دیگر نمیخواستم جایی بروم که می‌دانستم او هم در آنجا حضور دارد، حتی امتحان پایان‌ترم.

امروز امتحان نهایی این درس بود. اندکی کسالت داشتم و سرم زدم و دور از جان‌تان چند ساعتی بستری شدم. 

باشد که با درخواست حذف پزشکی‌ام موافقت شود.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۵
سعید طامه بیدگلی

نظرات  (۳۷)

موفق و سلامت باشید :)
پاسخ:
ممنون

پیش میاد دیگه...

۲۶ دی ۹۳ ، ۰۹:۴۰ ناصر باقری
الحمد ا... الان که بهتری! 
پاسخ:
نه بیا دیدنم
واسم کمپوت بیار
:-پی
باشمالج نیس
آدم بی اخلاق با همه مشکل داره حتی خودش
اینم یجورمرضه

خب دیگه چتد تا از اساتید دانشکده بی اخلاقن منم این ترم با استاد مورد نظرتون برخورد داشتم حرفی زد که مخم داغ شد و کلی بعدش خندیدم از حرفش.ان شاالله بهتر باشید

پاسخ:
ممنون

در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد

در کجای جغرافیای دلت ایستادم که خانه ام ابری است...

پاسخ:
:|
حالا چرا  :ا ؟ حالا که حالت بهتره پس :)

الان داری خوش میگذرونی اصفهان یاد رفقا هم بکن :)

سعید تو از ارایه دروس راضی بودی ؟درسات ارایه شده؟
پاسخ:
نه متأسفانه 11 واحد بیشتر نمیتونم بگیرم

تو این دانشگاه با این استادایی که یکی از یکی دیگه اخلاقشون بهتره(!!!)نباید دنبال کار علمی و تحقیقات و بالارفتن تو این مراحل بود چون فقط به نمره های امتحانات قشنگ خودشون اهمیت میدن نه توانایی دانشجو!!!فقطم میخوان درسارو به زور تو مغزمون کنند نه اینکه با علاقه یاد بگیریم.

واقعا برای دانشجوهای این دانشگاه بخصوص دانشکده ریاضی متاسفم که باید این رفتارای دور از شانشون رو تحمل کنند!!!....

پاسخ:
نمیشه ناحقی کرد
استادهای با اخلاق و زحمت‌کش هم توی دانشکده کم نیستند و واقعن برای دانشجو تلاش میکنند و رفتار و اخلاق عده‌ای نباید موجب نادیده گرفتن زحمات این‌ها بشه.
سعید ولی باید فبول کرد که نیمه خالی لیوان با نیمه پرش یکی هس و این برای دانشگاه ما بده
پاسخ:
نظری ندارم
:)) سعید جوابت زیرکانه بود
وقتی نظر استادای خوش اخلاق در مقابل بقیه اهمیتی نداره چه فرقی میکنه؟نیمه خالی لیوان خیلی بیشتر از پر آن است اونقد که نیمه پر به چشم نیاد...استادا حاضر نیستن خطای خودشون رو قبول کنند و توی همه چیز ما دانشجوها رو مقصر میدونند که این خیلی بده...
سعید تو این ترم چه درسایی میگیری؟؟
پاسخ:
هنوز برنامه‌ریزی نکردم
واقعا ؟؟؟؟ چند روز دیگه انتخاب واحده ها

هم کلاسی شما واقعا اعصاب نداریدا؟؟؟؟ یکم

ارامش بخرج بده یکمی هم اب بخور:)))) دلت پررررره از استادا

سعید خوشم میاد آنلاینی
سعید اگه منم بخوام یه وب واسه خودم درست کنم کمکم میکنی؟
پاسخ:
شما اول خودت رو معرفی کن تا بعد ببینم کمکت میکنم یا نه

چقدر دلخورند از این استاد یا شاید هم از همه ی استادها!!!

به نظر من که نیمه پر لیوان >=نیمه خالی لیوانه

این استاد فقط خیلی جدی است چنان که من ودوستم وقتی رفتیم ازش سوال بپرسیم چنان برخوردی کرد که من ناراحت شدم اومدم از اتاق بیرون ولی باز رفتم وجواب سوال رو بالاخره ازش گرفتیم.

استادای دیگه باشوخی آدمو ضایع میکنند:)

پاسخ:
منم فکر میکنم نیمه‌ی پر لیوان بیش از نیمه‌ی خالی اون باشه.
احتمالن روز خوبی به سراغ ایشون رفتین که از اتاق‌شون بیرون‌تون نکردن.
منم مثل شما اول فک میکردم که ایشون جدی هستن ولی با کمی آشنایی بیشتر نظرم کاملن تغییر کرد.

روز دیگه ای نرفتیم همون لحظه اینقدر براش توضیح دادیم که به خدا هیچ استادی جواب این سوال رو از ما نخواسته،که بالاخره راضی شد به سوالمون جواب بده...

البته جواب یه سوال هم موند که قرارشد روز دیگه ای بریم و ازش بگیریم که دیگه نرفتیم.

پاسخ:
خب این که من واسه جواب سوالم باید به استاد توضیح بدم که این سوال از خودمه و سوالی نیست که کسی جوابش رو از من بخواد، یعنی چی؟
چه دلیلی داره که من این توضیح رو بدم؟
چرا دید برخی نسبت به دانشجوهایی که این‌طوری بهشون مراجعه می‌کنند منفیه و از جواب دادن بهشون پرهیز میکنن؟

باید از خودشون پرسید.

فک میکنند دانشجو فقط از ترس یه استاد دیگه وگرفتن نمره فقط به حل یه مساله میپردازه که البته چنین دانشجوهایی هم کم نیستند ولی به نظرم در هر حال باید جواب دانشجو رو داد.

از شما که چیزی کم نمیشه حالا بر فرض یه نمره ای هم به دانشجو اضافه میشه به غیر از اینکه هم برا شما یه مروری میشه هم دانشجو یه چیزی یاد میگیره.

شماها فقط تو جواب سوال دادن استاد گیر کردین نه احترام متقابل و کمک به دانشجو برای رشد بیشتر و بالا رفتن.به نظرم هرچقدر به استاد احترام میذاری باید حداقل به همون اندازه احترام ببینی حداقل اگرم احترام نمیذاره نباید بهت توهین کنه اونقدر که سرکلاس از ترس رفتار بدش با دانشجو مجبور بشی سوالاتو نگه داری و از یکی دیگه بپرسی!...

واقعا این تاسف بار نیست؟

پاسخ:
خب من دارم میگم توی ساده‌ترین چیز که جواب دادن به یه سؤاله هیچ احترامی برای دانشجو قائل نیستند.
منم حرف شما رو قبول دارم
۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۳۳ ناصر باقری
بحث جالبی بود . استفاده کردیم!

به همه خصوصیات این استاد عدالت هم اضافه کنید که یعنی به نمره نهایی یکی 1نمره و به یکی دیگه تا 6نمره اضافه کنه و این یعنی عدالت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

پاسخ:
من خودم به شخصه این خصوصیت رو در ایشون ندیدم

تا اونجایی که ما خبر داریم به همه 2 اضافه کرده.

ول کنید دیگه بسته. بهتره دیگه برید سراغ قسمت شیرین این داستان.

پاسخ:
قسمت شیرین چه داستانی؟

قسمت شیرین همین داستان ،همین پست.

قسمت شیرینش خیلی بیشتر ازقسمت تلخش هست،نیست؟!

پاسخ:
نمیدونم قسمت شیرینش کجاس.

به همه؟شما که نمره های همه را ندیدید چجوری میگید به همه 2 اضاف شده؟؟؟دوستای من یکی 1 و یکی 6 وخودمم 2نمره اضاف شده.

این داستان قسمت شیرینی نداره چون نه استاد ونه کلاسش شیرین نبود.

فقط خداروشکر که دیگه با همچین استادی نه کلاس دارم و نه رودررو میشم.

امیدوارم خدا به بقیه هم صبر بده

وا شیرین چی؟؟؟؟ انگار هنوز fشیرینی برنده شدن سعید  رو میخوان
درضمن fشما که همش اشکال نگارشی میگیرید باید بگم بسته نیست و بسه هس:)))

از دوستان من که این درسو داشتند همشون 2بهشون اضافه شده،اصلن به من چه!!!

من شیرینی نخواستم گفتم قسمت شیرینش رو تعریف کنند(مسابقه ومقام و...)

ممنون از توجه شما به نگارش بنده:)))

قسمت شیرینش فهمیدید کجاست؟؟؟

پاسخ:
آهان
بله 
گفتم که خاطرات روی کاغذ نوشتم و توی خوابگاه جا گذاشتم. امیدوارم وقتی بر می‌گردم به عنوان دستمال سفره استفاده نشده باشه
سعید تو که بیخیال شیرینی دادن شدی پس خاطراتش هم نگو که کم کم fیادش بره شیرینی رو. و تو هم تو دردسر نیفتی و پول خرج کنی:))

نگفته بودید.

 

راستی ادامه خاطرات acmتو وبلاگ اقای کفشدار گوهرشادی خوندم. ولی نثرشما جالب تربود .عکساتونم جالب بود:)
سلام
وبلاگ خوبی دارین.مطالبش جالبه.
من تاحالا بااین استاد درس نداشتم ولی با این تعریفایی!! که شما ودوستان ازش کردین وای به حالمه اگه درس معرفی به استادم با این استاد باشه.دعاکنن اونباشه!!
سلام
چرا مطلب جدید نمی ذارین؟؟
پاسخ:
سلام
با ارزش پوزش
حسش نیس
خواهش مکنم.
هروقت حسش بود بذارین.
از روز برفی لذت بردین؟؟؟
پاسخ:
ممنون از این همه لطف
:-شرمنده‌تر
روز خوبی بود خدا رو شکر
خداروشکر.
سرکلاسم رفتین امروز؟؟
پاسخ:
نه خیر
تعطیل بود (کردم!!!).

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی